رودخانه ها از میان ماه می گذرند
درختان نامرئی بر ستارگان ناشناس می رویند و سایه می اندازند
خانه های دریایی به ساحل جنوب می رسند و خشک می شوند
بی آنکه از کسی بشنوی
یا در کتابی بخوانی
می دانی
همیشه پاهایی که بر زمین می روند
به غبارها انس می گیرند
و در بیابانی
خیمه می زنند
چه کسی می داند
چرا نیمه های شب
وقتی که بی خوابی دانه دانه مان می کند
به این انارها ی کال می بالیم
سرنوشتهای ترش
آخرتهای گس
و چرا هر وقت گناه می کنیم
از فرشته گان الهی پاکتر می شویم؟
رودخانه ها از میان ماه می گذرند
تو
از میان من
فکر می کنم
شاید سیاره ای شده ام
که اگر نبود
آسمان سیاه بالی سرت
یک نقطه ی روشن
کم داشت.
نشستي روبروی من توی قاب روی ديوار
و تو دستت گرفتی نازنینم يک عدد گیتار
و شايد داري اهنگ جدایی می زنی اما
من اینجا با خودم شعر وصالو می کنم تکرار
اگر روزی تو را هم گم کنم تنها شوم بی تو
اسیر دست بی رحم شکستنها شوم بی تو
اگر دور از من و با او بخندی خوش شود کامت
اگر بازیچه ی دستان آدمها شوم بی تو
اگر شب ها بدون من سحر گردد کنار او
و من در قصه ها همبازی غمها شوم بی تو
اگر پیدا کنی یک همدم تازه برای خود
و من تنهای تنها در دل شبها شوم بی تو
اگر من را نخواهی هم هنوزم عاشقت هستم
نمی خواهم تو را هم گم کنم تنها شوم بی تو
انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمي شه
پي چاره ام با حرفاي الفبا نمي شه
من که هيچ ، ساعتمم ديوونته دروغ که نيست
تو از اون روزي که رفتي خوابيده ، پا نمي شه
هي مي گم کاشكه يه روز معجزه شه با همديگه
دو سه ساعتي بريم کنار دريا ، نمي شه
آسمون دلش گرفته ، مث اخماي تو ا...
يه گره افتاده رو پيشونيشو ، وا نميشه
نامتم باهام لجه ، مي خوام بذارمش کنار
انقدر بد باهام ، هر چي کنم تا نمي شه
مگه کم ناز چشاتو کشيدم دسته گلم ؟
که ديگه يه ذره خندتم مال ما نميشه
سرخيا مال تو ، هر چي زرده بفرس واسه من
ماهي مثل تو که پنهون لاي ابرا نمي شه
ديدي خواستن ميون من و تو رو ابري کنن ؟
تو نفگتي بهشون بريد ، چه حرفا ، نمي شه ؟
مگه از من چي شنيدي که يهو دلت شكست
دل عاشق بيشتر از يك دفه رسوا نمي شه
چه شبايي که نشستم تا سحر به اين اميد
که به هر کسي به جز من بگي نه ، يا نمي شه
روزي که خواستي بياي پيشم مث ديوونه ها
از همه مي پرسيدم پس چرا فردا نمي شه
اينه رسمش ؟ تا يه چيز شنيدي باورت بشه ؟
اين جوري که قصه مون عبرت دنيا نمي شه
يعني حق با شعر يه شاعر اون روزاش که گفت ؟
برو مجنون واسه تو هيچ کسي ليلا نمي شه
خوابتو ديدم و پرسيدم ازت کجا بودي ؟
گفتي طولانيه قصه ، توي رؤيا نمي شه
يادته ؟ تماس گرفتم که ببينم چي شده ؟
گفتي بعدا ، جايي ام ، صحبتش اينجا نمي شه
دفترم عادتشه ، فقط تو روش خط بكشي
خودتم خوب مي دوني بدون امضا نمي شه
تو رو بايد تو تمام کتابا ، نه کمته
حرف تو خلاصه نيس ، پس توي انشا نمي شه
چشاتو نمي شه گفت چه رنگيه بس که گلي
هيچ چشي ، چش نزنم ، انقد زيبا نمي شه
راستي تو منو يادت رفته ، آره ؟
من همونم که بدون تو شباش به غير يلدا نمي شه
با خودت قرار گذاشتي ديگه اسممو نگي
جمله هات تموم مي شه ، با نمي خوام ، با نمي شه
باشه هر چي تو بگي قبول ، فقط اينو بدون
حكم قتلمم بدي ، هيچي کسي زيبا نمي شه
يه نفر خوابش مياد و واسه ي خواب جا نداره
يه نفر يه لقمه نون براي فردا نداره
يه نفر مي شينه و اسكناساشو مي شمره
مي خواد امتحان کنه که تا داره يا نداره
يه نفر از بس بزرگه خونشون گم مي شه توش
اون يكي اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا مي خواد واسه دخترش عروسك بخره
انتخابم مي کنه ، پولشو اما نداره
يكي دفترش پر از نقاشي و خط خطيه
اون يكي مداد براي آب و بابا نداره
يكي ويلاي کنار درياشون قصره ولي
اون يكي حتي تو فكرش آب دريا نداره
يكي بعد مدرسه توپ چهل تيكه مي خواد
مامانش ميگه اينا گرونه اينجا نداره
يه نفر تولدش مهمونيه ، همه ميان
يكي تقويم واسه خط زدن رو روزا نداره
يكي هر هفته يه روز پزشكشون مياد خونش
يكي داره مي ميره ، خرج مداوا نداره
يكي انشاشو مي ده توي خونه صحيح کنن
يكي از بر شده درد و ، ديگه انشا نداره
يه نفر مي ارزه امضاش به هزار تا عالمي
يكي بعد عمري رنج و زحمت امضا نداره
تو کلاس صحبت چيزي مي شه که همه دارن
يكي مي پرسه آخه چرا مال ما نداره
يكي دوس داره که کارتون ببينه اما کجا
يكي انقد ديده که ميل تماشا نداره
يكي از واحداي بالاي برجشون مي گه
يكي اما خونشون اتاق بالا نداره
يكي جاي خاله بازي کلاس شنا مي ره
يكي چيزي واسه نقاشي ابرا نداره
يكي پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
يكي طاقت واسه ي صدور ويزا نداره
يكي فكر آخرين رژيماي غذاييه
يكي از بس که نخورده شب و روز نا نداره
يكي از بس شومينه گرمه مي افته از نفس
يكي هم براي گرماي دساش ها نداره
دخترك مي گه خدا چرا ما .... مادرش مي گه
عوضش دخترکم ، او خونه ليلا نداره
يه نفر تمام روزاش پر رنج و سختيه
هيچ روزيش فرقي با روزاي مبادا نداره
يكي آزمايش نوشتن واسش ، اما نمي ره
مي گه نزديكياي ما آزمايشگا نداره
بچه اي که تو چراغ قرمزا مي فروشه گل و
مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤيا نداره
يه نفر تمام روزا و شباش طولانيه
پس ديگه نيازي به شباي يلدا نداره
ياد اون حقيقت کلاس اول افتادم
دارا خيلي چيزا داره ولي سارا نداره
راستي اسمو واسه لمس بهتر قصه مي گم
مليكا چه چيزايي داره که رعنا نداره ؟
بعضي قلبا ولي دنيايي واسه خودش داره
يه چيزايي داره توش که توي دنيا نداره
هميشه تو دنيا کلي فرق بين آدما
اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره
خدا به هر کسي هر چيزي دلش مي خواد بده
همه چي دست اونه ، ربطي به شعرا نداره
آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا
اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره
کاش يه روزي بشه که ديگه نشه جمله اي ساخت
با نمي شه ، با نمي خوام ، با نشد ، با نداره
اندیشه های پر نفرت و کینه سم است
درباره ی دیگران اندیشه بد نداشته باشید
زیرا عکس العمل آن به نفس خودتان باز می گردد
اگر ذهنا از کسی بدبین یا ناخوشایند باشید
عکس العمل آن به خودتان برمی گردد
تعداد صفحات : 2
سلام دوستان گلم امیدوارم با هم لحظات خوبی داشته باشیم